درون دل که پیدا نیست / پر از زندان و زندانیست / تو را محکوم دل کردم / نمی دانم دلیلش چیست / سبب شاید همین باشد / بدون تو نباید زیست .
ای عزیزی که فلک کرده مرا از تو جدا / از کجا غنچه بچینم که دهد بوی تو را .
آرزوهایت را برآورده میکند خدایی که آسمانی را برای خنداندن گلی میگریاند .
اگر نسیمی شانه هایت را نوازش کرد بدان آن هوای دل من است که به یادت می وزد .